گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:ای از بسیط جاه تو گردون ولایتی وی از سپاه رای تو خورشید رایتی

❈۱❈
ای از بسیط جاه تو گردون ولایتی وی از سپاه رای تو خورشید رایتی
کرده زبان سوسن آزاد هر نفس در باب لطف از دم خلقت روایتی
❈۲❈
درشان حادثات بود گاه حلّ و عقد از لفظ درفشان تو هر نکته آیتی
بخشیده فیض طبع تو هر لحظه عالمی بگرفته صیت جاه تو هر دم ولایتی
❈۳❈
خورشید را غلالۀ زربفت برکشند گر نبودش ز سایۀ جاهت حمایتی
هستند ابرو معدن و خورشید و بحر کان زانگشت پنچ گاندت هر یک کنایتی
❈۴❈
روز و شبی همی گذارند فلک بدان کش می دهی ز قرص مه و خور جرایتی
بگذاشت درگه تو و کرد اختیار چرخ انصاف هم نداشت عطارد کفایتی
❈۵❈
کر پرده پوشی تو علی الوجه داندی آیینه پیش چشم نکردی حکایتی
احداث دهر وجود تو غصّه های من هر یک ازین سه گانه ندارد نهایتی
❈۶❈
با من جهان بدست، و گر زین بتر شود حّقا کرم کراکند از وی شکایتی
در حقۀ من اگر چه گروهی ز مفسدان هر یک همی کنند بنوعی سعایتی
❈۷❈
گر دوستی و بندگی تو جنایتست دارم جنایتّی و چه معظم جنایتی
مقصود بنده ره بدهی می برد هنوز گر باشدش ز نور ضمیرت هدایتی
❈۸❈
جمعند حاسدانم و تنها من ضعیف وانصاف دل شکسته شدستم بغایتی
در هر زبانی از سخن من فسانه ییست در هر ضمیری از سبب من نکایتی
❈۹❈
با این همه ز قصه همه عالمم چه باک؟ گر باشدم ز لطف تو اندک عنایتی
در حضرتت که مرعی از او شد حقوق خلق دانم بود حقوق رهی را رعایتی

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح رکن الدّین صاعد گوید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها