کمالالدین اسماعیل:دعاگو را توقّع بود صدرا که چون عمری ترا دمساز گردد
❈۱❈
دعاگو را توقّع بود صدرا
که چون عمری ترا دمساز گردد
بصد ترتیب و تشریف و نوازش
ز دیگر بندگان ممتاز گردد
❈۲❈
چو دارد مایه از خاک جنابت
برفعت با فلک انباز گردد
نبود اندر خیال او کزینسان
قرین فقر و جفت آز گردد
❈۳❈
بچنگ گوشمال محنت اندر
چنان ابریشم ناساز گردد
هنوزش هست امّیدی که ناگه
در دولت برویش باز گردد
❈۴❈
چو اقبال تو بر وی کرد اقبال
سرانجامش به از آغاز گردد
گرش این آرزو گردد محقّق
بدین درگاه با صد ناز گردد
❈۵❈
وگرنه زین سپس زحمت نیارد
بهم آن راه کامد باز گردد
کامنت ها