گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟

❈۱❈
مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟
بچشم من نرد گردت ار بسی کوشم بگرد تو نرسد چشمم ار بسی نگرم
❈۲❈
بدولت غم تو آتش دلم زنده ست ز شادی ار چه نماندست آب بر جگرم
شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم
❈۳❈
حکایت غم تست ار بخانه بنشینم فسانۀ من و تست ار بکوی بر گذرم
بباغبانی و اختر شناسی افتادم ز عشق روی و قدت تا برفته یی ز برم
❈۴❈
بباد قدّ تو از بس که سرو پیرایم از ارزوی رخت بس که اختران شمرم
من و خیال تو زین پس، اگر بود خوابم من و حدیث تو زین پس، اگر بود خبرم
❈۵❈
چو آفتاب اگر جای بر فلک سازم دود همی غم عشقت چو سایه بر اثرم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۱۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها