کمالالدین اسماعیل:تا دم باد صبا بگشا دست گرهی از دل ما بگشا دست
❈۱❈
تا دم باد صبا بگشا دست
گرهی از دل ما بگشا دست
هر فتوحی که جهانراست ز گل
همه از باد هوا بگشادست
❈۲❈
نقش بدان چمن را همه کار
ار نفسهای صبا بگشادست
لاله پنداری عطّار بهار
نافۀ مشک خطا بگشادست
❈۳❈
میزبا نیست چمن خندان روی
غنچه زان بند قبا بگشادست
دل سوسن ز که آزرده شدست
که زبانرا بجفا بگشادست
❈۴❈
از تهی دستی، بیچاره چنار
دست خواهش چو گدابگشادست
تا گلش خردکی زر بخشد
پنجه پیشش بدعا بگشادست
❈۵❈
ابر را گر نه برو دل سوزست
آبش از دیده چرا بگشادست؟
کامنت ها