کمالالدین اسماعیل:رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
❈۱❈
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی
❈۲❈
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی
آب حیات کبود؟ خلد برین چه باشد
بر روی تو نگاهی ، بر یاد تو شرابی
❈۳❈
در دور چشم مستت، هست از شراب فتنه
افتاده همچو نرگس ، هر گوشه یی خرابی
آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز
تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی
❈۴❈
بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید
گه گاه چشم بد را، بر میفکن نقابی
در خشک سال هجران، هو دولت رخ تست
گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی
❈۵❈
هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم
باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی
کامنت ها