گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ تا که جفای تو برین سان بود

❈۱❈
دل ز غم عشق تو کی جان برد؟ تا که جفای تو برین سان بود
دست کش از دامن تو کوتهست هر نفسی سوی گریبان برد
❈۲❈
لذّت جان کی بود آنرا که او بی رخ تو عمر بیابان برد؟
تا هوس آن لب و دندان پزد بس که دلم دست بدندان برد
❈۳❈
جای ز نخ باشد آنجا که ماه باز نخت گوی بمیدان برد
خاک جهان بر سر چوگان و گوی زلف تو چون سربزنخدان برد
❈۴❈
هر چه ترا آرزویست آن بکن بر رهی آنست که فرمان برد
دان که بدان شاد بود جان من کز تو غم و جور فراوان برد
❈۵❈
آنچه دلم دید ز عشق بتان وآنچه همی از غم ایشان برد
زنده بر آتش نهمش زین سپس پیش من ارنام نکو آن برد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عین. ح
2021-04-19T00:49:31
در بیت سوم «بیابان» باید «به پایان» باشد. فاصله‌گذاری‌ها در تایپ رعایت نشده‌اند.