کمالالدین اسماعیل:ز لعلت عکس در جام می افتاد نشاط عالمش اندر پی افتاد
❈۱❈
ز لعلت عکس در جام می افتاد
نشاط عالمش اندر پی افتاد
جهانی می پرستی پیشه کردند
چو از رویت فروغی بر می افتاد
❈۲❈
جمالت پرده از رخسار برداشت
گل از بس شرمساری در خوی افتاد
سراپایم چو نی در بند عشقست
غمت در من چو آتش در نی افتاد
❈۳❈
دل سرگشته ام زان پس که خون شد
بدست عشق تو دانی کی افتاد
ز راه دیده بیرون رفت و عشقت
نشان خون بدید و بر پی افتاد
❈۴❈
دلم با عارض ساده دل تست
که طرّاری چو زلف بر وی افتاد
دلم بردی نگه دارش که هرگز
شکاری این چنینت در نی افتاد
کامنت ها