گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:رخی چنان که ز خورشید و ماه نتوان کرد خطی چنان که ز مشک سیاه نتوان کرد

❈۱❈
رخی چنان که ز خورشید و ماه نتوان کرد خطی چنان که ز مشک سیاه نتوان کرد
چگونه بوسه توان زد برای رخ نازک که از لطیفی در وی نگاه نتوان کرد
❈۲❈
به پیش چهرۀ تو من ز غم دمی نزنم که پیش آیینه دانی که آه نتوان کرد
بترک وصل تو و دل بگفتم و رفتم بهرزه عمر گرامی تباه نتوان کرد
❈۳❈
به آب دیده در آغشته است قامت من که چوب تا نکشد نم دو تاه نتوان مرد
ببوسه یی که ندانم دهی تو یا ندهی همه جهان را بر خود گواه نتوان کرد
❈۴❈
بدانک تا تو ز حالم مگر شوی آگاه ز ناله هر دم پیکی براه نتوان کرد
نه مرد عشق توام من که عشقبازی تو بجز بواسطۀ مال و جاه نتوان کرد
❈۵❈
حدیث وصل تو گویم، خیال تو گوید خموش باش، حدیث نگاه نتوان کرد
چو من بمرد از اندیشۀ تو وصلت را حدیث خواه توان کرد و خواه نتوان کرد
❈۶❈
بجز ببدرقۀ جاه صدر فخرالدّین دلیر بر سر کوی تو راه نتوان کرد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عین. ح
2021-04-27T22:38:23
بیت دوم: برانبیت سوم: آینهبیت دهم: بمردمدر یکی از بیت‌ها هم به جای «کرد» که ردیف است «مرد» نوشته شده.