گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:تاب جمال تو آفتاب ندارد با خم زلفت بنفشه تاب ندارد

❈۱❈
تاب جمال تو آفتاب ندارد با خم زلفت بنفشه تاب ندارد
کرد دلم شب خوش خیالت از یراک دیده درین عهد چشم خواب ندارد
❈۲❈
غمزۀ خود را بآب چشم جلاده تیغ چه رونق دهد که آب ندارد؟
گفتمش : از من لب تو بوسه که پذرفت یا بدهد، یا مرا عذاب ندارد
❈۳❈
گفت: اگر صبر می کنی بکن، ارنی رو که مرا این همه شتاب ندارد
آنک ترا دور کرد از برم ای یار شرم ازین چشم اشک تاب ندارد؟
❈۴❈
بر من اگر سایه نفکنی رسدت، زانک ذرّه یی از حسنت آفتاب ندارد
سوخته باد آنکه روی خوب تو بنهفت این سخنم روی در نقاب ندارد
❈۵❈
هر چه توانی بکن، عتاب مفرمای با تو دلم طاقت عتاب ندارد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها