گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:شاخ سر سبز و چمن دلشادست عالم از عدل بهار آباد است

❈۱❈
شاخ سر سبز و چمن دلشادست عالم از عدل بهار آباد است
غنچه تا روی به صحرا آورد گرهی ا ر دل بگشادست
❈۲❈
سرو در خدمت گل برپایست بید در پای چنار افتادت
بندۀ سوسن مشکین نفم کوست کز بند جهان آزاداست
❈۳❈
دل شکسته است بنفشه چه کند؟ سر ببیدارد زمان بنهادست
سرو را هر چه ز اسباب خوشیست سر بسر دست فراهم دادت
❈۴❈
بر جهان دست تهی چون افشاند بار کس می نکشد ، او را دست
بنگر آن غنچة صاحب دل را که بدلتنگی خود چون شادست
❈۵❈
زانکه داند که بد و نیک جهان همچو خرمن که گل بر بادست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عین. ح
2019-09-23T14:41:17
با سلامبه نظر می‌رسد مصراع پایانی هم باید «همچو خرمن‌گهِ گل بر بادست» باشد
حمید حقانی
2021-01-25T13:30:07
درود بر شما با دوستی به نام حسین موافقم. نظم این شعر به هم خورده است. لطفاً این اشتباهات نوشتاری را درست کنید.پاینده باشید...
nabavar
2018-03-17T00:22:29
باپوزش ، چند اشتباه نوشتاری و وزنی غنچه تا روی به صحرا آوردگرهی ا ر دل بگشادست ، شاید { گرهی از دل ما بگشادست} باشدسرو در خدمت گل برپایستبید در پای چنار افتادت{افتادست}بندۀ سوسن مشکین نفم{ نفسم }کوست کز بند جهان آزاداستدل شکسته است بنفشه چه کند؟سر ببیدارد زمان بنهادست { سر به بیداد }سرو را هر چه ز اسباب خوشیستسر بسر دست فراهم دادت{ دادست}زنده باشید