کمالالدین اسماعیل:ای آنکه همای همّت تو جز بر فلک آشیان ندارد
❈۱❈
ای آنکه همای همّت تو
جز بر فلک آشیان ندارد
یک نکته ز راز خویش گردون
از خاطر تو نهان ندارد
❈۲❈
بی رای تو مملکت چه باشد؟
چون کالبدی که جان ندارد
چون دست بر آورد سخایت
هیچش غم بحروکان ندارد
❈۳❈
پیشانی هیچ گردنی نیست
کز خاک درت نشان ندارد
معلوم تو هست کین دعا گوی
سرمایه بجز زبان ندارد
❈۴❈
وان نیز جز از برای مدحت
در کارگه دهان ندارد
ای آنکه رهی توقّع خیر
الّا ز تو در جهان ندارد
❈۵❈
با زاری گشت بنده لیکن
جز بر در تو دکان ندارد
شد شعر فروش زانکه هر کس
کو شعر فروخت نان ندارد
❈۶❈
شایستۀ چون تو مشتریّی
اطلس بجز آسمان ندارد
چون لایق بندگان درگاه
چیزیست که جر فلان ندارد
❈۷❈
از روی کرم قبول فرمای
هر چند محلّ آن ندارد
ور حاجت وی روا کنی نیز
زان لطف جز این گمان ندارد
❈۸❈
مقصود بهر چه حاصل آید
صاحب نظرش گران ندارد
آن کیست که خود زاهل معنی؟
تشریف تو رایگان ندارد
❈۹❈
بر درگه تو من گدا نیز
گر سود کنم زیان ندارد
کامنت ها