کمالالدین اسماعیل:ای کریمی که نفحۀ خلقت بوی باد شمال میدارد
❈۱❈
ای کریمی که نفحۀ خلقت
بوی باد شمال میدارد
فصل نوروز از شمایل تو
مایۀ اعتدال میدارد
❈۲❈
امل از پهلوی عنایت تو
یک شکم جاه و مال میدارد
آرزو سربسر توقّع خویش
زین جناب جلال میدارد
❈۳❈
دوری دولت از ستانۀ تو
دری اندر محال میدارد
آفتاب بقای بدخواهت
روی سوی زوال میدارد
❈۴❈
هفت سیاره را بحضرت تو
هوس اتصّال میدارد
پاس بام سراچۀ قدرت
هفتمین کو توال میدارد
❈۵❈
هم بفتویّ مشتری مریخ
خون خصمت حلال میدارد
روز نوروز در حمل خورشید
دیدن تو بفال میدارد
❈۶❈
زهره از خلقت اکتساب کند
هرچه زیب و جمال میدارد
تیر چرخ از نشاط خدمت تو
هوس پر و بال میدارد
❈۷❈
از فروغ ضمیر روشن تو
کسوت مه صقال میدارد
بردرت چرخ هرچه کرد و کند
روی در امتثال میدارد
❈۸❈
همه نوروزها بعهد تو باد
تا وجود احتمال میدارد
یک سخن دارم و بخواهم گفت
گرچه زانت ملال میدارد
❈۹❈
از جنابت که نیست خالی ازو
هرچه اسم کمال میدارد
بنده زاده علی اسمعیل
طمع رسم سال میدارد
❈۱۰❈
وین دوبیتی زبان حالش گفت
زین سبب اختلال میدارد
«آن وعده نه در خور وفا بود مگر
یابنده نه لایق عطا بود مگر»
❈۱۱❈
«پروانۀ آن جزوخطا بود مکر
یا چنین زاندازۀ ما بود مگر»
صیت جود تو بی زبانانرا
اینچنین برسؤال میدارد
❈۱۲❈
کودکی را که وعدۀ دیبا
سالی اندر جوال میدارد
نیست از کار دور با کرامت
آنچه او در خیال میدارد
کامنت ها