کمالالدین اسماعیل:زهی سپهر محلّی که گرچه تیزروند به سایۀ تک عزم تو ماه و خور نرسند
❈۱❈
زهی سپهر محلّی که گرچه تیزروند
به سایۀ تک عزم تو ماه و خور نرسند
عقول اگرچه زافلاک نردبان سازند
زبام خانۀ قدر تو بر زبر نرسند
❈۲❈
زنکته های تو افهام بابسی کوشش
بکنه معنی یک لفظ مختصر نرسند
چو تیر چیره زبانان اگرچه برتازند
بآستان ثنایت هنوز بر نرسند
❈۳❈
ستاده هفت قلک بر فراز یکدیگر
زشخص معنی تو بیش تا کمر نرسند
زتابش و نم خورشید و ابر عالم را
چه سودگر کف و کلک تو بر اثر نرسند؟
❈۴❈
کدام منزل اومید کاندرو هر دم
زکاروان سخایت نفر نفر نرسند
درین زمانه کز انبوهی سپاه بلا
بهیچ خانه نباشد که صد حشر نرسند
❈۵❈
زهیچ گوشه برون شو نسازد اندیشه
که رهزنان بلاهاش برگذر نرسند
بهیچ کنج درون عافیت وطن نکند
که جوق جوقش فتنه همی بسر نرسند
❈۶❈
گمان مبر که ز غوغاییان حادثه ها
دمی بود که مرا صد ببام و در نرسند
زر مصادره اصحابنا چگونه دهند
تا بشامگه ایشان بچاشت درنرسند
❈۷❈
طمع چه کیسه برآن مفلسان تو اندوخت
که از هزار تکلّف به ما حضر نرسند
خزینه هاشان پر گوهر سخن باشد
ولیک جز بتمنّی بسیم و زر نرسند
❈۸❈
بلا و محنت و غم را سبب درین ایّام
اگر هزار بود هیچ در هنر نرسند
فتاده گیر نگون رایت سلامت من
مدد زلطف تو گر هیچ زودتر نرسند
❈۹❈
زبنده خانه همه رخت عافیت ببرند
زاهتمام توام حامیان اگر نرسند
کراشناسی فریادرس در این ایّام ؟
گر اهل معنی فریاد یکدگر نرسند
کامنت ها