کمالالدین اسماعیل:ایا شگرف نوالی که در زمین و زمان نشان مثل تو اوهام دوربین ندهند
❈۱❈
ایا شگرف نوالی که در زمین و زمان
نشان مثل تو اوهام دوربین ندهند
دمی نباشد کاجرام چرخ چون دل من
به خدمت قدمت بوسه بر زمین ندهند
❈۲❈
ستارگان که بر افلاک اسمشان علمست
ز دست دامن تو همچو آستین ندهند
اگر چه تاری ازین خلعتم که فرمودی
ز روی قدر به صد اطلس ثمین ندهند
❈۳❈
چومن گزین سخنها به خدمت آوردم
مرا زبهر چه تشریف به گزین ندهند؟
چو لفظ من شکرست و معانیم گوهر
قصب کجا شد و خارا چو اسب و زین ندهند
❈۴❈
فرود لایق من باشد ار بهر بیتم
و رای خلعت صد بوسه بر جبین ندهند
ز زاده های ضمیرم یکی به قیمت عدل
به گوشواره و خلخال حور عین ندهند
❈۵❈
اگر چه کاسدی شعر شد چنان که همی
بهای شربتی از اب پارگین ندهند
بدان امید که یابند خلعتی رسمی
سخنوران به هوس جان نازنین ندهند
❈۶❈
بدین کسادی ابریشم و گرانی شعر
لباس من ز چه معنی بریشمین ندهند؟
تو پادشاه گرامی و اهل فضل و کرم
به شاعران فرومایه نیز این ندهند
❈۷❈
ز دیگران که ندانند بس عجب نبود
اگر عطاها در خورد آفرین ندهند
هنر نوازان کز فضل مایه ور باشند
به شعرهای چنان خلعت چنین ندهند
❈۸❈
چو آنچنان شد فرمای تا برات زرم
اگر دهند بجز زرّ راستین ندهند
کامنت ها