گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:دوش مخدوم من که تا جاوید باد از جاه و بخت خود خشنود

❈۱❈
دوش مخدوم من که تا جاوید باد از جاه و بخت خود خشنود
با من آن کرد از بزرگیها که نه دید آنچنان کسی نه شنود
❈۲❈
دست انعام او بصیقل لطف زنگ انده زخاطرم بزدود
بسته از من مدیح خویش و بخواند وز ستودنش جان من آسود
❈۳❈
سخن ارچه نبد زدست بلند لیک از آن دست پایه اش بفزود
بحر شعرم چو بحر دستس دید آتشی گشت ورو برآمد دود
❈۴❈
نقد شعرم سیاه روی آمد برمحکّ اناملش چو بسود
زانکه اشعار بود دست خوشش چون بدستش رسید شعرم زود
❈۵❈
خوش شد از دست او به ذوق ارچه از بشاعت زبان همی فرسود
بس که در وی سیاه کاری بود گشت حالی بدست او مأخود
❈۶❈
زان بتیغ زبان بیاوردش که سراپای بود عیب آلود
این که شد بیت را میان به دو نیم اثر خنجر زبانش بود
❈۷❈
شرف دستبوش او دریافت شعر هندو نهاد دود اندود
تر شد اندر جوار بحر کفش چون بدست مبارکش بیسود
❈۸❈
چون سخن زیر دست اوست چرا زبردست جای او فرمود
بر زبان مبارکش چو برفت صد هزاران گهر ازو بربود
❈۹❈
در بهین دست بهر آرایش آن عروسان زشت را بنمود
حضرت او و آنگهی من و نطق این چنین لاف عاقلی پیمود؟
❈۱۰❈
چون زبان را بمهر لا احصی دید، بر من عنایتش بخشود
تا که از هر زبان نیالاید خویشتن عرض خویشتن بستود
❈۱۱❈
می شنیدم ز چرخ بانگ صدقت چون زبان را بمدح خود بگشود
ای دریغا! چو نیست قوّت عذر شرح این لطف بیشمار چه سود؟

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۱۶۲ - وله ایضاً

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها