کمالالدین اسماعیل:ای کریمی که پایۀ قدرت برتر از اوج چرخ گرانست
❈۱❈
ای کریمی که پایۀ قدرت
برتر از اوج چرخ گرانست
بر کریمان تو را همان شرفست
که مرا ارواح را برابدانست
❈۲❈
ابر جود تو تا همی گرید
کشت زار امید خندان است
گشت سرما چنان که در بینی
نفس باد همچو سوهانست
❈۳❈
شمع گردون ضعیف و اندک نور
بر مثال چراغ دزدانست
روز کوتاه چون من از سرما
زانچه بودست نیم چندانست
❈۴❈
در دهانها فسرده آب دهان
از دم سرد همچو یخدانست
استخوانها ز لرزه در تن من
همه طقطق کنان چو دندانست
❈۵❈
هرکرا پوستین و پشمینه ست
گردن افراز همچو حمدانست
پیش از این زمهریرموی شکاف
پنبه چون پشم پیش سندانست
❈۶❈
دفع سرما اگر چه موی کند
زآنکه دانا و زانکه نادانست
زنخم می لرزد ار چه مرا
هرچه مویست برزنخدانست
❈۷❈
آفتابی ز جود بر من تاب
که زسرمام پوست زندانست
کامنت ها