کمالالدین اسماعیل:دی در اسباب سیّدالوزرا که قیاسش نداند الّا عقل
❈۱❈
دی در اسباب سیّدالوزرا
که قیاسش نداند الّا عقل
با خود اندر شدم به اندیشه
تا برآورد سر بسودا عقل
❈۲❈
چون همه یک بیک چنان دیدم
که پسندیده داشت آنرا عقل
خواستم تا ستایشی کنمش
در سخن رفت فکرتم با عقل
❈۳❈
گفتم این خواجۀ بدین عظمت
که شکوهش ببرد از ما عقل
زانچه در خواجگی بکار اید
چه ندارد تمام؟ گفتا عقل
کامنت ها