کمالالدین اسماعیل:زندگانیّ مجلس عالی باد چون مدّت زمانه طویل
❈۱❈
زندگانیّ مجلس عالی
باد چون مدّت زمانه طویل
مجد دین سیّد اجل که دهد
جود دست تو بحر را تخجیل
❈۲❈
ای از آن خاندان که از شرفش
خاک رو بست شهپر جبریل
مطبخ امّتان جدّ ترا
چون حوایج کشیست میکائیل
❈۳❈
لفظ عذب تو اهل معنی را
چشمۀ سلسبیل کرده سبیل
بحر دست تو بهر چشمارو
شاید ار برکشد هزار چو نیل
❈۴❈
نور رای تو شمع گردونرا
صدره افکند سنگ بر قندیل
با علّو تو آسمان نازل
با سخای تو آفتاب بخیل
❈۵❈
طرفی از خدمت تو بربستست
چرخ بر جبهه زان نهاد اکلیل
ای کرم را بنان تو تفسیر
وی هنر را بیان تو تأویل
❈۶❈
بر ثنای توخوب میافتد
قول خادم اگر چه هست ثقیل
باد معلوم رای انور تو
که دعا گوی دولت اسمعیل
❈۷❈
میرساند دعا و میگوید
حسب حالی مجرّد از تطویل
نیک دانی که خادم داعی
چون کند زندگی بوجه جمیل
❈۸❈
نام نیکو و دست تنگی را
بر یسار و طعم نهد تفضیل
عزّة النّفس او رها نکند
که بود نزد کس بطمع ذلیل
❈۹❈
نشود از برای یک من نان
زیر دست لیام چون زنبیل
لیک بر تو بحکم ارث او را
هست رسمی بحجّت و بدلیل
❈۱۰❈
پدرم را، بقاء سیّد باد
رسمکی بود بر امیر جلیل
وین زمانش دبیر گردش چرخ
کرد با نام این رهی تحویل
❈۱۱❈
رسم این بود منعما اکنون
این محقّر بموجب تفصیل
بوکیل کرم اشارت کن
تا که این جمله از کثیر و قلیل
❈۱۲❈
برساند چنانکه ره نبرد
احتباسی بدان بهیچ سبیل
تا بدیگر منن مضاف شود
بعد تحصیل از ثواب جزیل
❈۱۳❈
ماند یک قافیه که آن بر تست
هیچ دانی که چیست آن؟ تعجیل
همه اسباب کامرانی تو
باد مقرون بنفخ اسرافیل
❈۱۴❈
حسبنا الله وحده و کفی
انّه خیر ناصر و کفیل
کامنت ها