گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کمال‌الدین اسماعیل:من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم

❈۱❈
من از تشریف مولانا چنان تنگ آمدم الحق که در وی می گمان بردم که من ماهی در شستم
از آن دراعّۀ تنگم قبای صبر تنگ آمد بلی چون تنگ روزیّم به رزق خویش پیوستم
❈۲❈
چو شرط آمد که هر ظرفی بود از جنس مظروفش ضرورت آستینم تنگ و کوته بود چون دستم
ز تنگی سینه و حلقم چنان افشرده شد درهم که در وی چون بسرفیدم زده جا درز بگسستم
❈۳❈
همه اجزای او پر شد چو آکندم درو خود را روان شد از شکم گوزم چو خود را اندران بستم
نه خلعت بد مضیقی بد که در وی کرد محبوسم شکنجه ست این نه دراعّه که پهلو خرد بشکستم
❈۴❈
چو بوقی تنگ بود و من شکم ور چون دهل بودم دهل در بوق پنهان کرد مشکل می توانستم
نرفتم پیش از این در بند تشریف تو من هرگز کنون باری ز سر تا پای اندر بند آن هستم
❈۵❈
همی گفتم که تا آنرا نپوشم من بننشینم کنون از تنگیش تا آن بپوشیدم بننشستم
لباسی پنج گز بالا که دوزی از دوگز جامه فرا خایش تو خود دانی، بدادم شرح و وارستم
❈۶❈
اگر چه صورت نزعست بر کندن چنین جامه ز تن کردم برون آخر وزین زندان برون جستم

فایل صوتی قطعات شمارهٔ ۲۳۹ - ایضا له

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها