کمالالدین اسماعیل:ای بزرگی که کامرانی تو از خدا بر دوام میخواهم
❈۱❈
ای بزرگی که کامرانی تو
از خدا بر دوام میخواهم
تا همه خواجه تاش من باشد
اخترانت غلام می خواهم
❈۲❈
بختیان سپهر را هر هفت
در کف تو زمام می خواهم
از برای حصول اغراضت
همّت از خاص و عام می خواهم
❈۳❈
کرّۀ چرخ را که توسن خوست
زیر ران تورام می خواهم
تا که باشم بخدمتت نزدیک
بفلک بر مقام می خواهم
❈۴❈
دوست کامیّ من همه زانست
که تو را دوستکام میخواهم
گه بمدح تو کلک می گیرم
گه بیاد تو جام می خواهم
❈۵❈
من کنون ز احمقی چنان شده ام
که ز خلق احترام می خواهم
بر گروهی سلام می نکنم
وز گروهی سلام می خواهم
❈۶❈
چون درآیم بمحفل و بروم
از بزرگان قیام می خواهم
با اکابر بمجلس خلوت
گفت و گوی و پیام می خواهم
❈۷❈
با سخایت چو پخته شد کارم
آرزوهای خام می خواهم
چرخ بر من جفا بسی کردست
زو کنون انتقام می خواهم
❈۸❈
همچو کار تو زندگانی خویش
بسی تکلّف بکام می خواهم
احتشامی گرفته ام در سر
کارکی با نظام می خواهم
❈۹❈
چیست تفسیر خویشتن داری
من بدان احتشام می خواهم
رخنه را انسداد می جویم
ریش را التیام می خواهم
❈۱۰❈
سیم چندان که جمع داند شد
از حلال و حرام می خواهم
خویشتن را بهر صفت که بود
از عداد کرام می خواهم
❈۱۱❈
از برای خورش بمطبخ خویش
وقت وقتی طعام می خواهم
مختصر همچو مردمان خود را
خواجگیّ تمام می خواهم
❈۱۲❈
از کف ساقیان سیم اندام
رطلهای مدام می خواهم
بوسه یی نیز گر برد فرمان
زان لب لعل فام می خواهم
❈۱۳❈
می خرم اسب و می فروشم خر
چه کنم بانگ و نام می خواهم
از برای نشست خاصۀ خویش
مرکبی خوش خرام می خواهم
❈۱۴❈
از هلالش رکاب می سازم
وز معجزّه ش ستام می خواهم
گرچه بر زینتش دست من تنگست
به ازینش حزام می خواهم
❈۱۵❈
لیک با این بلندی همّت
که ز اشتر سنام میخواهم
طمع از دانۀ تو هم نبرم
وین همه بهر دام میخواهم
❈۱۶❈
از تو بسیار چیز خواهم خواست
خود ندانم کدام می خواهم
وقت را از برای مرکب خاص
از تو زین و لگام میخواهم
❈۱۷❈
تا نگویی همان گداست که بود
بصلت نی بوام میخواهم
داند ایزد که دایم از پی تو
دولت مستدام می خواهم
کامنت ها