کمالالدین اسماعیل:آه از این زندگیّ ناخوش من وز دل و خاطر مشوّش من
❈۱❈
آه از این زندگیّ ناخوش من
وز دل و خاطر مشوّش من
سپر زخم حادثات شدست
دل پر تیر همچو ترکش من
❈۲❈
در همه عصر خویش نشنیدست
بوی راحت دل بلاکش من
طمع خوشدلی ندارم از آنک
روز خوش کرده است شب خوش من
❈۳❈
هم عفاالله مردم چشمم
کآبکی میزند بر آتش من
کامنت ها