کمالالدین اسماعیل:بجز از غصّه های مشکل من چیست از روزگار حاصل من؟
❈۱❈
بجز از غصّه های مشکل من
چیست از روزگار حاصل من؟
نیک سرگشته ام نمی دانم
که جهان ناخوشست یا دل من
❈۲❈
حالی از خون دل نمی گویی
شد سرشته ز خون دل گل من
جان ستاند سپهر و عشوه دهد
نیست انصاف با معامل من
❈۳❈
وه که چون در مقام اندیشه
می چکد خون ز حال مشکل من
ز آنهمه رنجهای بی ثمرت
و آن همه سعی های باطل من
❈۴❈
گر جهان منزل طرب گردد
سر کوی غمست منزل من
کامنت ها