کمالالدین اسماعیل:ای ز گردون بشرف برده سبق وز عطارد بهنر برده گرو
❈۱❈
ای ز گردون بشرف برده سبق
وز عطارد بهنر برده گرو
در شب خطّ تو معنیّ دقیق
گشت انگشت نما چون مه نو
❈۲❈
اگرت ابر بهاری خوانم
بمرنج از من و از جا بمرو
شاعران ژاژ چنین خود خایند
تو از این معنی در تاب مشو
❈۳❈
تو که ثابت تری از کوه چو خس
مشو از هر بادی بیهده دو
نیک شو با من و اندر حق من
به بدی گفتن مفسد مگرو
❈۴❈
وجه مرسوم من ار روشن نیست
بر تو سهلست طریقش بشنو
بستان داس هلل از گردون
پس بدان سنبله را سر بدرو
❈۵❈
این چه بی رسمی و بی از رمیست
که فگندی ز فرازم در گو
جو پارینه و امسالینم
می برد اشتر و بر تو به دو جو
کامنت ها