کمالالدین اسماعیل:دیدۀ عقل راه دان بگشای به ثنای خدا دهان بگشای
❈۱❈
دیدۀ عقل راه دان بگشای
به ثنای خدا دهان بگشای
نفسی از سر حضور بزن
نافۀ مشک رایگان بگشای
❈۲❈
چه گشاید ز ذکر هر چه جزوست؟
ذکر او کن زبان بدان بگشای
سفر راه قدس خواهی کرد
بند قالب ز پای جان بگشای
❈۳❈
دست و پایی بزن درین دریا
از خود این لنگر گران بگشای
حورعین آشکاره می خواهی
ساعتی دیدة نهان بگشای
❈۴❈
بدر اوّل بصدق پیرهنی
پس چو صبح از نفس جهان بگشای
اگر از گفت و گوی آزادی
سوسن آسا برو زبان بگشای
❈۵❈
روزی آخر ز چشم عبرت بین
برقع جهل یک زمان بگشای
به سر انگشت عقل و بیداری
بند غفلت یکان یکان بگشای
❈۶❈
دانه در خانه همچو مورمکش
کمر حرص از میان بگشای
گر دلت را حرارت ندمست
رگ خونین ز دیدگان بگشای
❈۷❈
به سحرگه بر آر دست دعا
قفل درهای آسمان بگشای
دیو را تخته بند برنه و پس
همچو آدم در دکان بگشای
کامنت ها