کمالالدین اسماعیل:فلک جنابا در تو کجا رسد سخنم که کنه مدح تو از قدرت بیان بیشست؟
❈۱❈
فلک جنابا در تو کجا رسد سخنم
که کنه مدح تو از قدرت بیان بیشست؟
معالی تو ز حدّ قیاس بیرون است
مکارم تو ز اندازۀ گمان بیشست
❈۲❈
به گام فکر بپیموده ام جناب ترا
به اند گام ز پهنای آسمان بیشست
جهان به خرج سخایت وفا چگونه کند؟
سراسر تر و خشکش ز بحر و کان بیشست؟
❈۳❈
مبذّران جهان ابرو کان و دریا اند
کمینه فیض سخایت ز همگنان بیشست
اساس دولتت از مبدء فلک پیشست
چنانکه مدّت عمرت ز جاودان بیشست
❈۴❈
فلک که باشد کز طاعت تو سر بکشد؟
بر آستان تو صد بندۀ چنان بیشست
من ار بگویم ورنه همه جهان دانند
که وجود و لطف تو از هر که در جهان بیشست
❈۵❈
تو از لطافت گنجیده یی درین عالم
وگرنه ذات تو از حیّز مکان بیشست
ز دوستی تو گر صد فن آشکاره کنم
هنوز آنچه بماندست در نهان بیشست
❈۶❈
خدای داند و دانم تو نیز می دانی
که مهر خدمت تو در دلم ز جان بیشست
حدیث شوق به خدمت چگویمت؟ کان نیز
همان چنان که کرمهات هر زمان بیشست
❈۷❈
چگونه عذر خداوندی تو دانم خواست؟
که این حدیث خود از گفتن زبان بیشست
دهان چگونه گشایم ؟ که آب الطافت
مرا گذشت ز لبها و از دهان بیشست
❈۸❈
چو عذرهای جهان پیش چشم می دارم
کمینه لطف که فرموده یی از آن بیشست
جهان بکام تو بادا که خود بقاء ترا
دراز ییست کز اومید عاقلان بیشست
کامنت ها