کمالالدین اسماعیل:بهار ار چه بهشتی راسیتنست دل رنجور او با ما به کینست
❈۱❈
بهار ار چه بهشتی راسیتنست
دل رنجور او با ما به کینست
ز باغ و نو بهار آنرا چه حاصل
که سرو و سوسنش زیر زمینست؟
❈۲❈
گلین اندام او را حال چونست
که در وقت گلش بستر گلینست؟
شکوفه ناشکفته در دل شاخ
چو در تابوت روی نازنینست
❈۳❈
حجاب خاک اگر برگیری از پیش
همه پر نرگس و پر یاسمینست
تو پنداری که در هر ذرّة خاک
رخ و چشم نگاری در کمینست
❈۴❈
همی ریزد گل نو رسته در خاک
از ایرا نالۀ بلبل حزینست
گیاهی بر دمد سروی بریزد
چه شاید کرد رسم عالم اینست
کامنت ها