کمالالدین اسماعیل:عشّاق که قدر دل شناسند دل از غم یار بر نگیرند
❈۱❈
عشّاق که قدر دل شناسند
دل از غم یار بر نگیرند
وان رهروان که راه دانند
پای از سر خار برنگیرد
❈۲❈
وان دلداران که جانسپارند
دست از دم مار بر نگیرند
در پردۀ دوستی نشینند
زان، پرده زکار برنگیرند
❈۳❈
هرچ آن بشمار اندر آید
زان هیچ شمار برنگیرند
هر سفته که آن زغیب آرند
زان نقد عیار برنگیرند
❈۴❈
زان آرزویی که در دل اید
یکّی ز هزار بر نگیرند
کامنت ها