کمالالدین اسماعیل:زان پس که هزار غصّه خورم در بندگیت سه سال آزاد
❈۱❈
زان پس که هزار غصّه خورم
در بندگیت سه سال آزاد
گفتم شودم جرایت افزون
چون هر کس را زیادتی داد
❈۲❈
افزون نشد این و آنچه خود بود
یکبارگی از قلم بیفتاد
از صورت حال خود برین شکل
دانی که چه آیدم همی یاد
❈۳❈
خر رفت که آورد سرویی
ناورد سرو و گوش بنهاد
کامنت ها