کمالالدین اسماعیل:دوش خر بنده کرد پیشم یاد کاسبک خواجه زندگی بتو داد
❈۱❈
دوش خر بنده کرد پیشم یاد
کاسبک خواجه زندگی بتو داد
نیک دلتنگ گشتم از خبرش
که جوان بود و زیرک و استاد
❈۲❈
گر چه غمگین شدم ز واقعه اش
گشتم الحق ازین یکی دلشاد
که شنیدم که او به وقت وفات
به وصیّت لب و دهان بگشاد
❈۳❈
از جو و کاه و از جل و افسار
هر چه بد در وجوه خیر نهاد
در چنان وقت اینچنین توفیق
بهمه جانور خدای دهاد
❈۴❈
واجیم گشت تعزیت نامه
به تو ای سرور کریم نهاد
عظم الله اجر اصطبلک
ز آنچنان بارگیر خوب نژاد
❈۵❈
بر تو فرضست حق گزاری او
زانکه در خدمتت بسی استاد
مستحق تر ز اسب من نبود
گر وصیّت همی کند انفاد
❈۶❈
هیچ تاخیر بر نتابد خیر
زود تعجیل کن که خیرت باد
کامنت ها