کمالالدین اسماعیل:ای زمین تو آسمان زحل آستان تو قبله گاه امل
❈۱❈
ای زمین تو آسمان زحل
آستان تو قبله گاه امل
سقف مرفوع و خانۀ معمور
با وجود تا ضایع و مهمل
❈۲❈
روی آئینه های گردون را
عکس دیوار تو همی صیقل
ماه و خورشید را مقرنس تو
چون دو خشتک گرفته زیر بغل
❈۳❈
دست زوار و حلقۀ در تو
هر دو بایکدیگر چو گوی انگل
در بر شمسهای تو مه و مهر
چون بر کیمیاست نقد دغل
❈۴❈
در نیارد بکاه دیوارت
صرصر رستخیز هیچ خلل
گر زبهر طراز عالم خاک
جان بفرش آمد از مکان زحل
❈۵❈
از پی زیب عالم ملکوت
این بنا بر سپهر شد ببدل
کعبه یی از بنای اسمعیل
که ازو شرع شد بلند محل
❈۶❈
ناید اندر جهان کون و فساد
دولت و بخت جز بدین مدخل
چرخ دربانیش چو بستد گفت
زین نکوتر مخواه بیت عمل
❈۷❈
صدر عالم چو بار داد درو
آسمان گفت : للبقاع دول
پشت ملت قوام دین که کرم
هست در شأنش آیتی منزل
❈۸❈
آن زقدرش شده ستاره زحل
و آن بجاهش زدهه زمانه مثل
شرف فضل از ستانۀ اوست
همچنان کآفتاب را زحمل
❈۹❈
یاربش سال عمر ده چندانک
قاصر آید ازو حساب جمل
نوک کلکش چو در صریر آمد
مشکلات امید شد همه حل
کامنت ها