کمالالدین اسماعیل:دوش ناگاه نعره یی بر خاست که دگر باره جنگ کرانست
❈۱❈
دوش ناگاه نعره یی بر خاست
که دگر باره جنگ کرانست
مرگ دیدم بمرگ تا زنده
که همی باز گشت نتوانست
❈۲❈
با یکی از هنروران که بر او
حل اشکال عقل آسانست
گفتم ای دوست باز می بینی
کار عالم که چون پریشانست؟
❈۳❈
گفت آری قران نحسین است
وین خصومت نتیجۀ آنست
گفتم آخر نه جمله هفت اقلیم
زیر دوران چرخ گردانست؟
❈۴❈
دور و نزدیک جاودان زبرش
دور مریخ و سیر کیوانست
کامنت ها