کمالالدین اسماعیل:امشب که فراق را گذر بر من نیست جز دست و یم قلادۀ گردن نیست
❈۱❈
امشب که فراق را گذر بر من نیست
جز دست و یم قلادۀ گردن نیست
ای صبح ز بهر دل من دم در کش
انگار که امشبیت جان در تن نیست
کامنت ها