کمالالدین اسماعیل:آزرده چو شد ز زخم نشتر دستت از کردۀ غمزه برد کیفر دستت
❈۱❈
آزرده چو شد ز زخم نشتر دستت
از کردۀ غمزه برد کیفر دستت
گر چشمۀ خون گشت روان بر دستت
نشگفت چو باشد دلم اندر دستت
کامنت ها