کمالالدین اسماعیل:در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن هر گه که ره گریز جویم ز تو من
❈۱❈
در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن
هر گه که ره گریز جویم ز تو من
باز آوردم غم تو مانندۀ شمع
بندی بر پای و رشته یی در گردن
کامنت ها