کمالالدین اسماعیل:آن شمع که آفت سرست افسر او فربه شود از اشک تن لاغر او
❈۱❈
آن شمع که آفت سرست افسر او
فربه شود از اشک تن لاغر او
بر گریۀ من شبی بخندید بطنز
سرّدل من گشت قضای سر او
کامنت ها