کمالالدین اسماعیل:از بند سخن لبم چو بگشاد گره از خشم در ابروانش افتاد گره
❈۱❈
از بند سخن لبم چو بگشاد گره
از خشم در ابروانش افتاد گره
بادست حدیث من واو آب لطیف
بر آب فتد ز جنبش باد گرده
کامنت ها