کمالالدین اسماعیل:هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای برخاسته یی بقصد آن شهر آرای
❈۱❈
هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای
برخاسته یی بقصد آن شهر آرای
از پای در آیی تو ز برخاستت
بنشین تو شمع تا بمانی بر پای
کامنت ها