گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کامبیز صدیقی کسمایی:«مژده... او آمد از همان جایی که می دانی ... که می دانم».

❈۱❈
«مژده... او آمد از همان جایی که می دانی ... که می دانم».
قاصد این را گفت و پَس پَس رفت و آن سو تر که یک در بود ایستاد و
❈۲❈
ناگهان بر پنجهٔ یک پای خود چرخید. کرد از هم باز در را با چه شدت،
باز در را بست.
❈۳❈
با دو چشم خسته از بی خوابی دوشین در پگاهان، با چه شوقی زن
می گشاید کومه اش را «دَر» می فشاند چون سبک بالان به ساحل پر.
❈۴❈
آن سوی این کومه و آن زن
- عجب این منظره زیباست - می گذارد پای خود را بر بسیطِ ساحل غمناک
❈۵❈
مرد بندر، مرد ماهیگیر...

فایل صوتی آواز قناری تنها ماهی گیر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها