کامبیز صدیقی کسمایی:من نشسته، در کنارِ تودهٔ خاکستری، اما تو گویی لال، گویی کر «آتشی بودم زمانی»
❈۱❈
من نشسته، در کنارِ تودهٔ خاکستری، اما تو گویی لال، گویی کر
«آتشی بودم زمانی»
گفت با من باز
خاکستر.
❈۲❈
در بیابان، شب چه سرد است...آه!
کامنت ها