کامبیز صدیقی کسمایی:ما که مشتاقانه با هم چشم در راهیم در افق ناگاه
❈۱❈
ما که مشتاقانه با هم چشم در راهیم
در افق ناگاه
چلچله ها را که با خورشید می آیند
می بینیم.
❈۲❈
ناگهان فریاد ما در دشت می پیچد که:
«ای خورشید!»
«ای خورشید!»
❈۳❈
در دل این دشت
می دَوَد مانند یک دیوانه رودی، آنچنان ما نیز.
می خروشد رود و می پیچد به خود
آن گاه،
❈۴❈
پرت خود را می کند بر پای خورشیدی که در آن دور
بوسه از پای افق، آرام می گیرد.
چشم هم چشمی نگر،
❈۵❈
ما نیز
پا به پای رود، در این دشت
در دویدن های مجنونانه ای هستیم.
کامنت ها