کامبیز صدیقی کسمایی:آواز می خوانند. دریا دلان را، وحشتی از خشمِ طوفان نیست.
❈۱❈
آواز می خوانند.
دریا دلان را، وحشتی از خشمِ طوفان نیست.
بی واهمه از کف به لب آوردن گرداب ها
بر آب
❈۲❈
پاروزنان، آواز می خوانند.
دریادلان، چون شیر می مانند
در قلب آنان وحشتی از ظلمت و باران و بوران
❈۳❈
نیست
پاروزنان، آواز می خوانند.
امواج، در دریا
چون بردگان، در کشتی دزدان دریایی
❈۴❈
به هم
زنجیر می گردند.
از شدت درد جگر سوزی، تو گویی باد
هر لحظه در فریاد می آید.
❈۵❈
شاید که در فریاد می آیند
ارواحِ سرگردانِ آنانی که در اعماق دریا، دفن گردیدند.
اعماق دریا، مدفن دریانوردانی است
که نام پرآوازهٔ آنان، هنوز ای دوست!
❈۶❈
در قلب ناپاک دزدان دریایی،
وحشت می اندازد.
بی واهمه از کوسه ماهی ها که در تعقیب شان هستند
❈۷❈
دریادلان، با خنده ای شیرین به لب ها
همچنان با هم،
پاروزنان، آواز می خوانند.
کامنت ها