کامبیز صدیقی کسمایی:در سکوت جنگل بزرگ پای آب
❈۱❈
در سکوت جنگل بزرگ
پای آب
ناگهان، رفیق نازنین من، دوباره گفت:
برکه، مثل اینکه مرده است.
❈۲❈
مثل اینکه آرزوی موج را، به گور برده است.
من به جای پاسخ به او
سنگریزه ای، به سوی برکه، پرت می کنم.
کامنت ها