کامبیز صدیقی کسمایی:شب بر بال شب پره
❈۱❈
شب
بر بال شب پره
وقتی نشست و رفت،
در کوچه ها، شلنگ می اندازیم.
❈۲❈
در کوچه ها، شلنگ می اندازیم
وقتی که ناگهان
چشم تمام پنجره های شهر
❈۳❈
از هم گشوده می شود و آفتاب را
نظاره می کند.
کامنت ها