کامبیز صدیقی کسمایی:هیس! لولوی شب
❈۱❈
هیس!
لولوی شب
یک پا به روی قلهٔ کوهی نهاده است،
یک پا به روی دشت.
❈۲❈
شیرینِ من؛
لالا-لالای...
گریه نکن.
بابات رفته، تا که برای تو آورد،
❈۳❈
خورشید را.
شیرین من؛
لالا-لالای
گریه نکن.
❈۴❈
فردا
بابات با ستارهٔ سرخِ سپیده دم
همراه با بهار
می آید و برای تو می آورد،
❈۵❈
خورشید را.
شیرین من؛
لالا- لالای...
کامنت ها