کامبیز صدیقی کسمایی:در پای حوض خانه، گربه ای سیاه چنگال خویش را
❈۱❈
در پای حوض خانه، گربه ای سیاه
چنگال خویش را
می لیسد.
❈۲❈
بر دامن زمین
برقِ شگرفِ پولکِ سرخی مرا
بر پله های خانهٔ ویرانه
می کند ناگاه،
❈۳❈
میخکوب.
اکنون
آه...این منم
کاورده کف به لب
❈۴❈
دندان به هم فشرده، غضبناک، بیقرار.
گویی به جلد یک سگ درنده، رفته ام.
کامنت ها