کامبیز صدیقی کسمایی:وحشتم از شب و از سرما نیست. برف، هر چند که در این صحرا
❈۱❈
وحشتم از شب و از سرما نیست.
برف، هر چند که در این صحرا
می رسد
تا کفل اسب سیاهم
❈۲❈
اما
پیش می باید رفت.
وحشت من همه از مردن، در تنهایی است.
❈۳❈
وحشت من، همه از تنهایی است.
کامنت ها