گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

کارو:خدایا کفر می‌گویم، پریشانم، پریشانم چه می‌خواهی تو از جانم؟ نمی‌دانم، نمی‌دانم

❈۱❈
خدایا کفر می‌گویم، پریشانم، پریشانم چه می‌خواهی تو از جانم؟ نمی‌دانم، نمی‌دانم
مرا بی آن که خود خواهم، اسیر زندگی کردی تو مسئولی خداوندا، به این آغاز و پایانم
من آن بازیچه‌ای هستم که می‌رقصم به هر سازت
تو می‌خندی از آن اول به این چشمان گریانم
نه در مسجد، نه میخانه، نه در دیری، نه در کعبه
من آن بیدم که می‌لرزم دگر بر مرگ پایانم
❈۲❈
خدایی، ناخدایی، هرچه هستی، غافلی یا رب که من آن کشتی بشکسته‌ای در کام طوفانم
تویی قادر، تویی مطلق، نسوزان خشک و تر با هم

فایل صوتی دیگر اشعار کفرنامه ی من

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها