کارو:شبی که او را به گردش برده بودم ز سر حد جنون می خورده بودم
❈۱❈
شبی که او را به گردش برده بودم
ز سر حد جنون می خورده بودم
ز ترس مرگ من، مُرد و ندانست
که من از روز تولد مرده بودم
کامنت ها