کارو:گفتم که بیا کنون که من مستم، مست ای دختر شوریده دلِ مست پرست
❈۱❈
گفتم که بیا کنون که من مستم، مست
ای دختر شوریده دلِ مست پرست
گفتا که تو باده خوردی و مست شدی
من مست باده میخواهم، پست
❈۲❈
یک شاخهٔ خشک، زار و غمناک شکست
آهسته فرو فتاد و بر خاک نشست
❈۳❈
آن شاخهٔ خشک، عشق من بود که مرد
وان خاک، دلم... که طرفی از عشق نبست
❈۴❈
جز مسخره نیست، عشق تا بوده و هست
با مسخرگی، جهانی انداخته دست
ای کاش که در دل طبیعت میمرد
این طفل حرامزاده، از روز الست
❈۵❈
صد بار شدم عاشق و مردم صد بار
تابوت خودم به گور بردم صد بار
❈۶❈
من غره از اینکه صد نفر گول زدم
دل غافل از آنکهگول خوردم صد بار
❈۷❈
افسوس که گشت زیر و رو خانهٔ من
مرگ آمد و پر گشود در لانهٔ من
من مردم و زنده هست افسانهٔ عشق
تا زنده نگاه دارد افسانهٔ من
❈۸❈
افسانهٔ من تو بودی ای افسانه
جان از کف من ربودی، ای افسانه
❈۹❈
صد بار شکار رفتم دل خونین
نشناختمت چه هستی ای افسانه
کامنت ها