کارو:نه من دیگر به روی ناکسان هرگز نمیخندم دگر پیمان عشق جاودانی
❈۱❈
نه من دیگر به روی ناکسان هرگز نمیخندم
دگر پیمان عشق جاودانی
با شما معروفه های پست هر جایی نمیبندم
شما کاینسان در این پهنای محنت گستر ظلمت
❈۲❈
ز قلب آسمان جهل و نادانی
به دریا و به صحرای امید و عشق بی پایان این ملت
گرد ذلت و فقر و پریشانی و موهومات میبارید
شما،کاندر چمنزار بدون آب این دوران توفانی
شما،کاندر چمنزار بدون آب این دوران توفانی
به فرمان خدایان طلا، تخم فساد و یأس میکارید؟
شما، رقاصههای بی سر و بی پا
❈۳❈
که با ساز هوس پرداز و افسون ساز بیگانه
چنین سرمست و بی قید و سراپا زیور و نعمت
به بام کلبهٔ فقر و به روی لاشهٔ صد پارهٔ زحمت
سحر تا شام میرقصید
❈۴❈
قسم بر آتش عصیان ایمانی
که سوزانده است تخم یأس را در عمق قلب آرزومندم
که من هرگز، به روی چون شما معروفه های پست هر جایی نمیخندم
پای میکوبید و میرقصید
پای میکوبید و میرقصید
لیکن من... به چشم خویش میبینم که میلرزید
میبینم که میلرزید و میترسید
❈۵❈
از فریاد ظلمت کوب و بیداد افکن مردم
که در عمق سکوت این شب پر اضطراب و ساکت و فانی
خبرها دارد از فردای شورانگیز انسانی
و من... هر چند مثل سایر رزمندگان راه آزادی
❈۶❈
کنون خاموش، در بندم
ولی هرگز به روی چون شما غارتگران فکر انسانی نمیخندم
کامنت ها